سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

من راه رفتن را از یک سنگ آموختم 


دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت 

بادها از رفتن به من چیزی نگفتند،

 

زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند 

پلنگان، دویدن را یادم ندادند

 

زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند

 

پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند،

 

زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند



[ جمعه 92/6/29 ] [ 12:20 عصر ] [ sina ]

نظر

 

می دانی..؟

 

آدم های ِ ساده..

 

ساده هم عاشق می شوند..

 

ساده صبوری می کنند..

 

ساده عشق می وَرزَند..

 

ساده می مانند..

 

اما سَخت دِل می کنند..

 

آن وقت که دل ِ می کنند..

 

جان می دَهند..

 

سخت میشکنند..

 

سخت فراموش میکنند..

 

آدم های ِ ساده…..



[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 3:31 عصر ] [ sina ]

نظر

تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام

دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو،

دردش متفاوت باشد ویرانم می کند؛

من از دست رفته ام ، شکسته ام،

می فهمی ؟

به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛

اما اشک نمی ریزم...

پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند...



[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 3:22 عصر ] [ sina ]

نظر

 

آموختم که خدا عشق است و عشق تنها خداست.

 

 

آموختم که وقتی نا امید می شوم خدا با تمام عظمتش عاشقانه انتطار میکشد

 

 

تا دوباره به رحمتش امیدوارم شوم. 

 

 

آموختم که زندگی سخت است ولی من از او سخت تر...



[ پنج شنبه 92/6/28 ] [ 2:47 عصر ] [ sina ]

نظر

 

آسمان این روزها دور است 

 

فقط رد پایی جا مانده 

 

و بغضی بی رحم 

 

هیچ وقت نشد که برایت بگویم 

 

از تنهایی بیزارم 

 

نشد برایت بگویم 

 

دوست دارم بمانی..



[ چهارشنبه 92/6/27 ] [ 8:41 عصر ] [ sina ]

نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
قالب وبلاگ
گالری عکس

آوازک