- مرد پلیدی، درآستانه مرگ، کنار دروازه ی دوزخ به فرشته ای برمی خورد.
فرشته به او می گوید: فقط کافی است در زندگی ات
یک کار خوب انجام داده باشی،و همان یاری ات می کند.
خوب فکر کن.مرد به یاد می آورد که یک بار، هنگامی که در
جنگلی راه می رفت، عنکبوتی را سر راهش دید و راهش را کج کرد
تا آن را له نکند.فرشته لبخند می زند و تار عنکبوتی از آسمان فرود
می آید. تا مرد بتواند از راه آن به بهشت صعود کند. گروهی از
محکومان دیگر نیز از تار عنکبوت استفاده می کنند و شروع
می کنند به بالا رفتن از آن. اما مرد، از ترس پاره شدن تار،
به سوی آنها برمی گردد و آنها را هل می دهد.
در همین لحظه، تار پاره می شود، و مرد بار دیگر به دوزخ برمی گردد…
صدای فرشته را می شنود که: افسوس، خودخواهی ات تنها کار خوبی
را که انجام داده بودی، به پلیدی تبدیل کرد…
[ سه شنبه 90/12/16 ] [ 11:28 صبح ] [ sina ]