گفتند: «اگر پیامبری باید
معجزه کنی.»
- آنوقت ایمان می آورید؟
- آری.
- خب بگوئید.
گفتند: «آن درخت را بگو
از ریشه کنده شود و
این جا بیاید.» اشاره ای کرد.
درخت از زمین کنده شد و روی
ریشه ها تا پیش پیامبر دوید و
سایه اش را بر سرش انداخت.
گفتند: «درخت دو نیم شود.»
گفت و شد. گفتند: «حالا به
هم بچسبد.» گفت و شد.
گفتند: «بگو برگردد.»
گفت و برگشت. گفتند
تو جادوگری!
- «می دانستم ایمان
نمی آورید. می بینمتان که
در بدر کشته می شوید و
جنازه تان را درون
چاه می اندازیم...»
در بدر کشته شدند و
جنازه شان در چاه انداخته شد.
[ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 5:7 عصر ] [ sina ]