هفت بار روح خویش را تحقیر کردم :
نخستین بار هنگامی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی ،
خود را فروتن نشان دادم.
دومین بار آن هنگام که در مقابل فلجها لنگیدم.
سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان
و سخت ، آسان را برگزیدم.
چهارمین بار وقتی که مرتکب گناهی شدم و به خویشتن
تسلی دادم که دیگران هم گناه میکنند.
پنجمین بار آنگاه که به علت ضعف و ناتوانی از کاری سر باز
زدم و صبر را حمل بر قدرت و تواناییاش دانستم.
ششمین باز زمانی که چهرهای زشت را تحقیر کردم ، در حالی که
نمیدانستم آن چهره ، یکی از نقابهای خویش است.
و هفتمین بار وقتی که زبان به مدح و ستایش گشودم
و انگاشتم که فضیلت است.
[ چهارشنبه 90/11/19 ] [ 10:34 عصر ] [ sina ]