خاک ، آتش زده پیراهن خونینش را
باد خم کرده از آن سو، کمر دینش را
آه! هفتاد و دو تکه شده قلب قرآن
آیه آیه به زمین ریخته یاسینش را
اسب این بار به دنبال خودش آورده
کمر ِ خالی ِبا خون شده آذینش را
نکند نبض زمین از ضربان افتاده!
خون گرفته همه ی صورت پر چینش را
آتشی آمده از خانه ی خاموش علی
که سرانجام دهد کینه ی دیرینش را
کوه لرزید ... مگر صبح قیامت شده است؟
یا نه...فرهاد چشیده ،غم شیرینش را
آسمان چله نشین است و مه آلود مگر
روز موعود، اجابت کند آمینش را
آسمانی که پس از بغض فروخورده ی ماه
ریخته روی زمین خوشه ی پروینش را
«این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست»
تا ابد ، زنده نگه داشته آیینش را
[ دوشنبه 92/8/20 ] [ 3:55 عصر ] [ sina ]