کــدامین حرف را پیدا کنم
چـــه ظــرفی را پــر از دریــا کنـــم
کــدامین واژه جز زینب بیابم
کـــه عشق و صبـــر را معنـــا کنــــم
قلم برای وصف وجودت جلو نمی رود و به سجود افتاده است.
صفحه های سفید کاغذ هم به قیامت نامت قامت بسته اند و من …
و من همچنان در تعظیم عظمت خدای گونه ات در میان دریای وقارت غریق .
چرا که قدم به قدم آمدی ... همراه حسین علیه السلام.
دیدی هر چه دید و شنیدی هر چه شنید. خواندی هر چه خواند و گفتی هر چه گفت.
نشستی هر جا که نشست و قیام کردی هر جا قیام کرد.
طلوع کردی هر جا طلوع کرد و باز هم طلوع کردی آندم که به شفق نشست.
آندم که راهی بجز سر نی نبود تنها تو بودی .... ایستاده و ناظر.
[ چهارشنبه 92/8/15 ] [ 6:9 عصر ] [ sina ]