میل گم شدن در من پیدا شده است
میل گم شدن در جایی بکر
در فکرهای دور
خستهام از حسِ خستگی
از اینکه اینجا نشستهام
و میگویم از اینجا
و حالی که مرا خسته میکند
خستهام از خستهام
فکر رها شدن مرا رها نمیکند
فکر رها شدن در رفتن
در اعماق یک سفر
میخواهم با بارانها سفر کنم
از هرچه بگذرم
روی دریاها چادر زنم
میان شن شنا کنم
از هوا جدا شوم
به خلاء عشق بپیوندم
که مرا میآکند
که مرا میکند
از زمین و هوا
و میپراکند
آنجا که هرچه رها شده ست
تا آنجا و روزی که باز
زیباییاش
مرا پیدا کند
میل گم شدن در من پیدا شده است ...
[ شنبه 92/6/30 ] [ 8:32 عصر ] [ sina ]