سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زینب

زینب، روح حسین در کالبدت می تپید و فصاحت و بلاغت پدر

در زبان تو جاری شده بود، آن هنگام که داغ دار و خسته از رنج راه،

ولی مقاوم و صبور در برابر پلیدترین انسان ایستادی و فرمودی:

«هان ای یزید، آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان

را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچاندی،

از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی...

و یک باره شاد شدی که ملک دنیا بر تو گرد آمده... نه، چنین نیست.

ای یزید، لختی به خود آی. مگر فرمایش خداوند را فراموش کرده ای

که فرمود: البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که مهلت دادن

ما به آن ها بهتر است. همانا به ایشان مهلت دادیم تا بر گناه

خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است»



[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 11:39 صبح ] [ sina ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
قالب وبلاگ
گالری عکس

آوازک