سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

با همه ی بی سر و سامانی ام

 باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست

 در پی ویران شدنی آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه ی توفانی ام

دلخوش گرمای کسی نیستم

 آماده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سالها

تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم

تا که بگیری و بمیرانی ام

خوبترین حادثه می دانمت

خوبترین حادثه می دانی ام

حرف بزن ابر مرا باز کن

 دیرزمانی است که بارانی ام

 حرف بزن حرف بزن سالهاست

 تشنه ی یک صحبت طولانی ام

ها... به کجا می کشی ام خوب من؟

ها... نکشانی به پشیمانی ام



[ شنبه 90/12/27 ] [ 11:40 عصر ] [ sina ]

نظر

قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو 

این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو

 گیرم این باغ ، گُلاگُل بشکوفد رنگین

به چه کار آیدم این گل ! به چه کارم بی تو ؟

با تو ترسم به جنونم بکشد کار ، ای یار

 من که در عشق چنین شیفته وارم بی تو

 به گل روی تواش در بگشایم ورنه

 نکند رخنه بهاری به حصارم بی تو

 گیرم از هیمه زمرد به نفس رویانده است

 بازهم باز بهارش نشمارم بی تو

 با غمت صبر سپردم به قراری که اگر

 هم به دادم نرسی ، جان بسپارم بی تو

بی بهار است مرا شعر بهاری ،‌آری

 نه همین نقش گل و مرغ نیارم بی تو

 دل تنگم نگذارد که به الهام لبت

 غنچه ای نیز به دفتر بنگارم بی تو



[ چهارشنبه 90/12/24 ] [ 11:39 عصر ] [ sina ]

نظر

همانا مردمی هستند که ذکر خدا را بجای دنیا برگزیدند،

که هیچ تجارتی با خرید و فروش،آنها را از یاد خدا باز نمیدارد.

با یاد خدا روزگار میگذارنند،و غافلان را با هشدار های خود از کیفر های الهی

میترسانند،به عدالت فرمان میدهند و خود عدالت گسترند؛از بدی ها

نهی میکنند و خود از آنها پرهیز دارند.

خطبه222نهج البلاغه

نهج البلاغه.



[ یکشنبه 90/12/21 ] [ 5:23 عصر ] [ sina ]

نظر

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام، دوباره صبح، ظهر،
نه غروب شد نیامدی وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد، ایام هجران میرود دامن پر از ستاره کنم
شب ز اشک چشم، چون بنگرم به ماه و کنم یاد روی
تو محض یار مهربان آن مونس و آرام جان ناله از دل سر
دهم و زهجر او اشکم روان کوری اگر ز عیسی چشمش
بشد سلامت، بر جمله درد عالم مهدی بود شفایی
ای منتظر، غمگین مباش قدری تحمل بیشتر /
گردی به پا شد از افق گویا سواری میرسد فنون سبز
نمازم به التماس در آمد چه میشود که مرا خیری از دعای
تو باشد بخوان دعای فرج را به یاد خیمه ی سبز که آخرین
گل سرخ از همه خبر دارد بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
آقا بیا به خاطر باران ظهور کن، ما را از
این هوای سراسیمه دور کن سوگند به هر چهارده آیه نور،
سوگند به زخم های سرشار غرور،
آخر شب سرد ما سحر میگردد، مهدی به میان شیعه برمیگردد



الـلـهـم صــل عــلـی مـحـمـد و آل مـحـمـد (وعـجـل فـرجـهـم)


[ شنبه 90/12/20 ] [ 10:37 عصر ] [ sina ]

نظر



سه دوست در یک اتومبیل به مسافرت رفته بودند و

متاسفانه یک تصادف مرگبار باعث شد که هر

سه در جا کشته شوند

یک لحظه بعد روح هر سه دم دروازه بهشت بود و

فرشته نگهبان بهشت داشت آماده می شد که

آنها را به بهشت راه دهد...

یک سوال!!!

الان که هر سه تا دارین وارد بهشت می شین اونجا

روی زمین بدن هاتون روی برانکارد در حال تشییع شدن

بسوی قبرستان است و خانواده ها و دوستان در

حال عزاداری در غم از دست دادن شما هستند

دوست دارین وقتی دارن از کنار جنازه راه می رن

در مورد شما چی بگن؟

اولی گفت:

دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین

پزشکان زمان خود بودم و مرد بسیار خوب

و عزیزی برای خانواده ام.

دومی گفت:

دوست دارم پشت سرم بگن که من جز بهترین

معلم های زمان خود بودم و توانسته ام اثر بسیار

بزرگی روی آدمهای نسل بعد از خودم بگذارم.

سومی گفت: دوست دارم بگن:

نگاه کن داره تکون می خوره مثل اینکه زنده است...!



[ شنبه 90/12/20 ] [ 10:30 عصر ] [ sina ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
قالب وبلاگ
گالری عکس

آوازک